آرشیو سه‌شنبه ۲۳ آبان ۱۴۰۲، شماره ۵۶۲۸
هنر و ادبیات
۶
نگاه

نگاهی به نمایشگاه سفال و سرامیک عباس اکبری در گالری «مریم» کاشان

شما اشتباه کردید آقای ای وی وی

حمیدرضا صادق زاده

نمایشگاه اخیر عباس اکبری عنوانی دور از ذهن تر از «مای وی وی» نمی توانست داشته باشد که در نگاه اول شاید شوخی هم به نظر برسد. سوای از آن یادآور نام هنرمند معروف چینی «آی وی وی» هم هست. در باطن امر اما طعنه و نقدی جدی به رویکرد و جهان هنری دارد که این هنرمند چینی نماینده نام آشنای آن شمرده می شود. اکبری را نمی توان فارغ از تمرکزش بر سرامیک در ادوار تاریخی و به طور ویژه دوره سلجوقی کاشان در نظر گرفت. تاریخ هنر کاشان در روزمره زندگی او جاری است. متولد کاشان نیست، اما رواست که او را فرزند خلف تاریخ هنر سفال و سرامیک کاشان بدانیم. نزدیک به سه دهه تدریس سرامیک در مقاطع مختلف دانشگاهی و تالیف چندین جلد کتاب و مقالات متعدد پژوهشی در این حیطه او را مبدل به مرجعی زنده برای سفال و سرامیک ایران کرده است. پژوهش های دست اولی که چشم جویندگان این دانش از سراسر جهان را به سوی گنجینه های فراموش شده هنر ایرانی باز می کند. نقش پررنگ اکبری در دوره طلایی مجله هنرهای تجسمی «تندیس» و همکاری و همراهی در تاسیس خانه سفال کاشان، کوشش های به یاد ماندنی و ماندگار او در کنار دغدغه های اصلیش یعنی تدریس، پژوهش و خلق اثر هنری هستند. ارایه مجموعه اخیرش در کاشان از نگاه او به بستر تاریخی گسترده هنرهای کاربردی و تجسمی در این شهر و آینده ای نویدبخش در آن دیار خبر می دهد. گالری مریم کاشان میزبانی آثار این هنرمند تاثیرگذار را در سال های اخیر به عهده داشته و این بار نیز چنین کرده است. در بدو ورود به فضای گالری شنیدن موسیقی کوچه بازاری چینی بندزن که با عنوان عجیب نمایشگاه همراه می شود، به تعجب مخاطب می افزاید. مجموعه آثار در چندین دسته بندی دیوارهای گالری را پر می کنند. کاسه های زیر لعابی بند خورده با نقش چهره ای وی وی، کاشی های صلیب ستاره معروف کاشان با نقوشی از لعاب زرین فام که بعضی بند زده شده و پاره ای دیگر بازسازی بازمانده های شکسته کاشی های تولیدات خاندان معروف سفالگر کاشان در دوره سلجوقی هستند. تک کاشی هایی با نقش قطعات شکسته از کاشی ها و ظروف دوره سلجوقی که با تکنیک زیر لعابی قاجار و رولعابی زرین فام سلجوقی به صورت توامان و شکلی سه بعدی اجرا شده اند. کاسه هایی که به نظر بازسازی بخش بازمانده ظروف زرین فام سلجوقی هستند. همچنین وسایل و ابزار چوبی چینی بندزنی هم در کنار آنها بر دیوارهای گالری خودنمایی می کند. در آخر باید از تابلوهای رنگ روغن با تصاویر فضای خانه های خشتی و سنتی کاشان، چند تصویر از ای وی وی که در یکی ارجاع به اثر شکستن گلدان دوره هان و تصویر بند خورده همان گلدان با درج عبارت «تفاوت بزرگیست میان راه ها» به چشم می خورد. پرتره رنگ روغن دیگری از ای وی وی هم با عبارت «کسی که می شکند (وقفه می اندازد) اینچنین به نظر می رسد» به زبان انگلیسی را هم باید درخور توجه دانست.

کلید فهم این مجموعه آثار در واقع کوزه بسیار ساده ای مشابه کوزه های دوره هان خواهد بود. که ای وی وی در اثری یکی از آنها را شکسته و در اثر دیگر روی نمونه مشابه و همدوره آن آرم کوکاکولا را نقاشی کرده است. اکبری دقیقا همان کوزه را بازسازی و به شکل نمادین بند می زند و نقش عبارت مای وی وی روی آن با دلالتی معین به مفهوم راه من را باید جوابیه ای هنری به رویکرد نوگرایی دانست که در پی بنا کردن هویت معاصر بر ویرانه های گذشته گام برمی دارد و در این راه باکی از ویران کردن بازمانده ها به دل راه نمی دهد. سویه ای از مدرنیته که با رویکردی سلبی حتی خود مدرنیته را نفی می کند. بنیان های اجتماعی را در هم می کوبد و در حیطه هنر آشوب و ظاهرفریبی را جایگزین خلق اثر و مصادیق گوناگون زیبایی شناسی می کند. پیشینه اکبری به عنوان معلم، مولف و هنرمند او را به واکنش برمی انگیزد. نقد رفتار و عملکرد گذشتگان نه تابو و نه کاری عبث است. اما تخریب داشته ها و هر بار از نو آغاز کردن، نمی تواند امری پسندیده باشد.

اکبری در کاسه های زیر لعابی و تابلوهای رنگ روغن که در آن چهره ای وی وی را نقش کرده با شیوه چینی بندزنی این رویکرد را به چالش می کشد. عبارتی چون «بند زدن (پرچ کردن) چینی» روی چهره این هنرمند چینی تبار یا هر چه بیشتر بشکنی بیشتر بازسازی می کنم، نگاه و به زبانی دیگر راه خود را با کنایه آوایی مای وی وی به ای وی وی نشان می دهد. اکثر آثار این مجموعه در واقع برگرفته از سیر تحقیقات او در فرصت مطالعاتی 2024 -2023 دانشگاه کمبریج و پژوهش در باب سفالینه های منقوش زرین فام در موزه ویکتوریا و آلبرت لندن هستند. در آثار زرین فام مشتمل بر کاشی و کاسه ها، او تکه های شکسته را به عنوان قطعاتی مهم از گنجینه تاریخ هنر در نظر می گیرد، چراکه در مقام پژوهشگر تاریخ هنر هر بازمانده ای از گذشته می تواند کلیدی برای فهم بیشتر و دقیق تر در نظر گرفته شود. در این شیوه اکبری نقوش و شیوه خلق سرامیک را به عنوان متنی برای درک تاریخ هنر قلمداد می کند. هر قطعه از زرین فام می تواند اطلاعاتی راجع به تاثیر ادبیات و داستان های حماسی و غنایی آن در جامعه، نوع البسه و نقش مایه غالب پارچه ها، ابزارآلات موسیقی و... در خود داشته باشد. در جایگاه محقق اکبری همگام با بزرگان پژوهش هنر در دوران اسلامی چون الیور واتسون، شیلا بلر، آلن کایگر اسمیت... وسعت و زوایای پنهان این بخش از تاریخ سرزمین ایران را آشکار تر می کند. تمرکز ویژه او به شهر کاشان شاخصه و رویکرد هنری و پژوهشی او را همنوا می سازد. در ادامه پژوهش های کایگر اسمیت که به درک راز هزاران ساله لعاب زرین فام (احیایی) از طریق تجزیه و تحلیل آزمایشگاهی و بازخوانی متونی همچون «عرایس الجواهر و نفایس الاطیاب» اثر ابوالقاسم محمد کاشانی می انجامد، اکبری تلاش خود را برای احیای این شیوه در شهر زادگاه گنجینه های هنر سرامیک پی می گیرد. نتیجه آن آموزش تعداد بسیار زیادی از دانش آموختگان دانشگاهی و فارغ التحصیلان دانشگاه کاشان است که در زمینه سفال و سرامیک فعالند. همزمان اکبری به عنوان هنرمند حیطه هنرهای تجسمی در خلق آثار خود سال هاست که به شیوه تاریخی لعاب زرین فام آثاری نفیس را خلق می کند. از آن جمله بازتولید محراب مسجد میدان سنگ کاشان است که نسخه اصلی آن اکنون در موزه دولتی برلین قرار دارد. در کوششی دیگر خلق کاشی ها و ظروفی به شیوه استادان بزرگی چون ابوزید و ابوطاهر همراه با مضامین و نقوش امروزی آثار او را به عنوان هنرمند معاصر صورت بندی می کنند. در مجموعه حاضر کاسه هایی که اغلب در آنها چهره ای وی وی تصویر شده به شیوه زیر لعابی اجرا شده اند که اوج این تکنیک مربوط به دوره قاجار و اکثر شاهکارهای آن در تزیین بناهای معماری تهران قدیم به کار رفته اند. اکبری سوای ایجاد بستری برای بیان منویات معاصر تلاش دارد با خلق آثار بر پایه این تکنیک های در حال فراموشی و آموزش دانشگاهی آنها به نسل جوان روحی دوباره در کالبدشان بدمد. چنین رفتاری در دل آثار و مجموعه های پیشین این هنرمند در زمینه لعاب زرین فام و نقش مایه های کهن ایرانی برای مخاطب پیگیر او آشنا می نماید.

یکی از کاسه های این مجموعه با نقش هارپی - سیرن (موجود افسانه ای با سر زنانه و بدن پرنده) حاشیه ای به زبان انگلیسی و با این مضمون دارد: «جایی که زن ها مشغول پریدن بودند، مردها چه می کردند». این اشاره کنایی کوتاه رویکرد اکبری را در خلق آثارش به شرایط معاصر اجتماعی نشان می دهد. چندان که پیش تر بر زمینه کاشی و کاسه های زرین فام که به سبک کهن دوران سلجوقی ساخته بود. تصویر هواپیما بلدوزر و ماشین ها بر چنین رویکردی دلالت می کردند. خلق اثر با توجه به میراث فرمی، تکنیکی و زیبایی شناسی ایرانی در ادوار گذشته، در عین حال با نگاهی پژوهشی در باب شناخت و چیستی امکانات معاصر آن، جز عباس اکبری در رفتار هنری و آثار پرویز تناولی نیز مشهود است. هر دو این هنرمندان سوای آثار متفاوت، یادگارهای پژوهشی مکتوبی هم از دوره های کاری خود به جا گذاشتند که امکان شناخت بهره گیری و تداوم هنر دوره های پیشین ایران را برای نسل های بعدی امکان پذیر می کند. اهمیت کار اکبری صرف تمرکز بر داشته های گذشته و تاریخی هنر ایران و به طور ویژه کاشان نیست. در عمل رفتار دوسویه ای را در پیش گرفته و می کوشد دوره طلایی هنر سرامیک ایرانی را که با اوج و تعالی شکوفایی فرهنگ اسلامی همزمان بود، زنده کند. سویه ای از این رفتار در دل جامعه معاصر ایران با تمرکز به آموزش دانشگاهی به صورت عملی و نظری به نسل جوان و در همان حال بازتولید، روزآمد کردن امکانات و معرفی دوباره هنر سفال و سرامیک به عنوان شیء روزمره، به جهت معرفی دوباره میراث و ریشه های هنر ایرانی به خود این جامعه است، جهت و سویه دیگر حضور مجدد فرهنگ و هنر ایرانی در عرصه های جهانی خواهد بود که از طریق ارایه مقالات در ژورنال های پژوهشی، چاپ کتاب، مراودات فرهنگی و مهم تر از همه ارایه اثر در موزه ها، نمایشگاه ها و رخدادهای بین المللی صورت می پذیرد. او در تکاپو است تا به این شیوه جایگاه و شان قدیم سفالینه های تولید شده در محلات قدیمی کاشان چون درب اصفهان، پاپک، سرفره، محتشم و... دوباره احیا شود و پس از سالیان دور، باز در قامت جهانی قیامتی به پا کنند. در قیاس اکبری پای در راهی دارد که «ابوزید» پیش تر پیموده. هنرمندی که با سفالینه های زرین فام و نقاشی های بی نظیرش شناخته می شود، اما به عربی و فارسی شعر می سراید و کتیبه می نگارد. در شیمی و علم هیات هم از سرآمدان دوران خویش به شمار می رود. به روزگار ما کمتر موزه مهمی در دنیا خواهد بود که اثری از ابوزید زینت بخش آن نباشد. حالا به راستی باید عباس اکبری را میراث دار او دانست و راه اکبری مسیری است نه به تقلید و تکرار که بر ادامه طریق ابوزید و دیگرانی چون او بنیان می شود. در آخر باید یادآور شد که راه اکبری بر خلاف ای وی وی از ویران کردن تاریخ و هویت نمی گذرد، بلکه به عکس او می کوشد آن را روزآمد و بازسازی کند. در جامعه ای که مردمانش خلق ویرانه ها، تخریب فضاها و امکانات را ارجح به بازسازی و بهبود آنچه سالیان درازی است به حاشیه رفته و از دسترس خارج شده می دانند. چه راه دشوار و پرپیچ و خمی در انتظار این رویکرد خواهد بود.